بعد از ماجرای درگیری "کاوه" و اتفاقی که برای "آبتین" (برادر اخگر) می افتد ، "همتا" پرده از رازی بزرگ بر می دارد...
کاوه" و "همتا" بعد از گذشت تمامی اتفاقات به یکدیگر برخورد می کنند اما این دیدار اتفاقی جبران ناپذیر را رقم می زند" ...
همه چیز به شکل یک کارخانه ی مجهز است اما "کتایون" و "اخگر" به ظاهر درگیر این شرایط عادی شده اند...
با روبه رو شدن "سلمان" و "کتایون" ، رازی که همه سعی در پنهان کردن آن داشتند ، برملا می شود ...
توافق "کاوه" و "کتایون" برای آزادی "سلمان" (پدرکاوه) شرایط را تغییر داده ؛ پدر کاوه به ارتباطات او با اطرافیانش مظنون شده است ...
"همتا" پس از مشاجره با ناپدری اش در خانه ی مادربزرگش زندگی می کند اما با ورود ناگهانی زنی به خانه ی آن ها ، همتا درگیر اتفاق جبران ناپذیری می شود...
پس از جدایی "کاوه" و "همتا" ، او برای مراسم ازدواجش با "کتایون" آماده می شود ، اما درست حین اجرای مراسم ، خبرناگواری دریافت می کند ...
کاوه که مدتی است به همراه همتا در رابطه ای عاشقانه به سر می برد ، با وقوع اتفاقی از پیش تعیین شده ،در این رابطه تجدید نظر می کند ...