-
چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۰۲ ب.ظ
-
۲۶۴
"کاوه" از خواهرش می خواهد "همتا" را که در خطر است در خانه شان پناه دهد اما "پدر کاوه" به او مشکوک می شود از سوی دیگر "اخگر" بهرام را که گمان می کند نامزد "همتا" است به گروگان می گیرد.
"کاوه" از خواهرش می خواهد "همتا" را که در خطر است در خانه شان پناه دهد اما "پدر کاوه" به او مشکوک می شود از سوی دیگر "اخگر" بهرام را که گمان می کند نامزد "همتا" است به گروگان می گیرد.
کاوه برای نجات زندگی همتا از کتی میخواهد که همتا با آنها کار کند ...
مرگ آبتین ، اخگر را به فکر انتقامی سخت انداخته است. همتا برای فرار از این ماجرا دست و پا می زند ...
همتا و کاوه هردو بر لبه ی تیغ قدم می زنند و اخگر هر لحظه شرایط فعلی را تغییر می دهد ...
همتا" از ازدواج "کاوه" و "کتایون" با خبر می شود اما با مرگ "آبتین" هر دوی آن ها هر لحظه به مرگ نزدیک تر می شوند"...
بعد از ماجرای درگیری "کاوه" و اتفاقی که برای "آبتین" (برادر اخگر) می افتد ، "همتا" پرده از رازی بزرگ بر می دارد...
کاوه" و "همتا" بعد از گذشت تمامی اتفاقات به یکدیگر برخورد می کنند اما این دیدار اتفاقی جبران ناپذیر را رقم می زند" ...
همه چیز به شکل یک کارخانه ی مجهز است اما "کتایون" و "اخگر" به ظاهر درگیر این شرایط عادی شده اند...