-
پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۵۳ ب.ظ
-
۱۸۵
معرفی کتاب نفرتی تی: کتاب مردگان
کتاب نفرتی تی: کتاب مردگان داستان زندگی یکی از زیباترین، کاریزماتیکترین و ثروتمندترین زنانِ جهان را که در مصر باستان میزیسته، به تصویر میکشد. نیک دریک بهطور خاص دوازدهمین سالگردِ سلطنت فرعونِ مصر را که مصادف با ناپدید شدنِ همسرش نفرتی تی است، بهعنوان گره اصلی رمان خود انتخاب میکند. قابل ذکر است که این کتاب نامزد جایزهی CWA Ellis Peters Historical Award برای بهترین رمان تاریخی- جنایی شده است.
دربارهی کتاب نفرتی تی: کتاب مردگان
نفرتیتی همسر فرعون مصر، آخناتن، بود که همراه او بر مصر باستان حکومت میکرد. او را یکی از زیباترین و تأثیرگذارترین زنان طول تاریخ میدانند. تغییراتی که آخناتن و نفرتیتی در سیاست، مذهب و هنر مصر ایجاد کردند، عدهای را به دشمنی با آنها واداشت. نفرتیتی همچنین بهعلت زیبایی و کاریزما، «یگانهی کامل» لقب گرفت و قرنها پس از مرگش با کشف مجسمهای از نیمتنهاش به شهرت جهانی رسید. اما شاید سرگذشت مبهم نفرتیتی بیش از زیباییاش در به شهرت رسیدن او مؤثر بوده باشد. کتاب نفرتیتی: کتاب مردگان (Nefertiti: The Book of the Dead) نوشتهی نیک دریک (Nick Drake)، به سرگذشت این بانوی مصر میپردازد و راز ناپدید شدن ناگهانیِ او را در دوازدهمین سالگرد سلطنتش، برملا میسازد.
مصر در زمان سلطنت آخناتن و نفرتیتی، ثروتمندترین امپراتوری در جهان باستان شمرده میشد. این زوج پایتختی جدید ساختند که در آن پرستش خدایان چندگانهی مصری جایی نداشت و کاهنان معابد از ثروت و قدرتِ پیشینِ خود محروم شدند. این انقلابِ مذهبی، جنگ قدرتی به راه انداخت که نتیجهی خشمِ کاهنان و مردمی بود که از از دست دادن خدایانشان آزرده بودند. سپس چند روز قبل از جشن بزرگ سالگرد سلطنت، نفرتیتی ناپدید شد. داستانِ کتاب نفرتیتی: کتاب مردگان این مقطع زمانی از سلطنت فرعون مصر را به تصویر میکشد.
راحوتپ یکی از کارآگاهان خبرهی شهر تبس و ملقب به کاشف اسرار بود. او از سوی آخناتن به مأموریتی برای یافتن ملکه گماشته شد و تنها ده روز فرصت داشت تا قبل از مراسم جشن بزرگ، نفرتیتی را پیدا کند. نتیجهی تحقیقاتش زندگی دوگانهای را پیش رویش قرار میداد: غرق شدن در دریای لطف و مهر آخناتن، در صورت پیدا کردن ملکه؛ و یا کشته شدن خود و خانوادهاش در صورت شکست در مأموریت.
نیک دریک با انتخاب این رویداد تاریخی، هوشمندانه به ابهام بزرگ پیرامون سرنوشت نفرتیتی پاسخ میدهد. او راحوتپ را بهعنوان قهرمان بیباکی که شباهت بسیاری به همتایان مدرن خود دارد، برمیگزیند و او را وارد مسیری مملو از توطئه و قتلهای خشونتآمیز میکند. نویسنده با انتخاب فصول کوتاه و ریتم مناسب، از پرداختنِ بیشازحد به تاریخ میپرهیزد و در حفظ خط اصلی داستانِ خود موفق عمل میکند. کتاب نفرتیتی: کتاب مردگان یک تریلر تاریخی است که به اسرار و زوایای تاریکِ بازیهای قدرت در پشت پرده میپردازد. این اثر ذیل مجموعهی رای راحوتب (Rai Rahotep) در انگلستان به چاپ رسیده است.
انتشارات لیوسا این رمان را با ترجمهی الهه صالحی به چاپ رسانده است.
نکوداشتهای کتاب نفرتی تی: کتاب مردگان
- یک تریلر هیجانانگیز و مملو از غافلگیری. نیک دریک خوانندگان را به یک گشتوگذار معمایی و جادویی در کاخها، گذرگاههای مخفی، مقبرهها و اتاقهای شکنجه دعوت میکند. (Evening Standard)
- یک یادوارهی غنی و پررمزوراز از مصر باستان. (تایمز)
- تحقیقات تاریخی نیک دریک بهخوبی انجام شده؛ فضای داستان باورکردنی است و شخصیتها گویی زنده میشوند و از تابوتهایشان بیرون میآیند. (Literary Review)
- خوانندگان در ماجراجویی کارآگاه راحوتپ شریک میشوند و نبض مصر باستان را از نزدیک حس میکنند. (بوکلیست)
کتاب نفرتی تی: کتاب مردگان برای چه کسانی مناسب است؟
اگر طرفدار رمانهای تاریخی و داستانهای تریلر، جنایی و رازآلود هستید، خواندن کتاب نفرتیتی: کتاب مردگان را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب نفرتی تی: کتاب مردگان میخوانیم
و دست آخر تانفرت من، قلب من، با موهایى به سیاهى شبى بدون مهتاب، و بینى کشیده و چشمانى مخمور. دلم مىخواست مرا بابت اینکه آنان را ترک مىکنم ببخشند. اگر در زندگىام هیچ کارى نکرده بودم، حداقل این خانواده را ساخته بودم. دختران باهوشم. دعا کردم که در پایان این ماجرا به من پس داده شوند. براى این کار حاضر بودم هر چیزى را در محراب خدایان قربانى کنم. انسان زمانى به عشق خود نسبت به چیزى پى مىبرد که ناچار است آن را ترک کند.
عادت و روش کار من این است که یک دفتر یادداشت روزانه براى هر کارى دارم و در پایان هر روز یا شب آنچه را مىدانم یا مىدانم که نمىدانم، در آن ثبت مىکنم. سرنخها، سؤالات و مسائل پیچیده و بغرنج را در آن یادداشت مىکنم. من مطالبى را مىنویسم که راضىام مىکند و آنچه را در ذهنم مىگذرد، نه آنچه باید بنویسم. بنابراین درصورتىکه اتفاقى براى من مىافتاد، شاید آن دفتر یادداشت بهعنوان وصیتنامه باقى مىماند و مانند سگى گمشده به خانهاش برمىگشت. و شاید آن ذرات و تکهها و خردهریزههاى ظاهراً بىربط، آن رؤیاها و فرصتها و غیرممکنهایى که شواهد را تشکیل مىداد، درنهایت پرده از این معما برمىداشت و داستان یک جنایت را به نتیجهاى موفقیتآمیز و به نحو احسن انجامشده و شاید، که مىدانست، با احساس و منطقى و درخشان تبدیل مىکرد. بنا به تجربه مىدانم که هیچ چیزى به آسانى گردآورى نمىشود، بلکه همه چیز پراکنده است. پس من در دفتر روزانهام مطالبى پراکنده، افکارى را که با هم جور در نمىآیند، راست و دروغ، هجویات و سرنخهاى مرموز، همه و همه را ثبت مىکنم تا بعد ببینم که همهى آنها به من چه مىگویند. شاید هم حقیقت از دل این مدارک نصفهونیمه بیرون بیاید.