-
سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۵۳ ب.ظ
-
۳۹۸
معرفی کتاب کمیسر برونتی یاد میگیرد که هیچ کتابی را از روی جلد قضاوت نکند
دونا لئون آمریکایی، نویسندهٔ مجموعهای از رمانهای جنایی با قهرمانی کمیساریو برونتی، کارآگاه مشهور ایتالیایی است. رمانهای پلیسی او همگی در ونیز یا در نزدیکی آن رخ میدهند. دونالئون همهٔ این رمانها را به زبان انگلیسی نوشته است و با اینکه رمانهایش به سی و پنج زبان مختلف ترجمه شده و در سراسر دنیا به چاپ رسیدهاند، به خواست خود او هیچیک از آنها به زبان ایتالیایی راه نیافتهاند.
لئون در سال ۲۰۰۰ موفق به کسب جایزهٔ ادبی خنجر نقرهای از سوی انجمن نویسندگان جنایی شد. تایمز او را یکی از پنجاه جنایینویس برتر دنیا معرفی کرده است.
مجموعهٔ رمانهای پرفروش کارآگاه برونتی از لئون نویسندهای نامدار ساخته است، کارآگاهی که به گفتهٔ برخی از منتقدان بینظیر است و از زمان کارآگاه مگرهٔ سیمنون به بعد، کارآگاهی تا این حد شیفتهٔ حقیقت و پیچیدگیهای زندگی روزمره آفریده نشده است.
چند کتاب ارزشمند از کتاخانه معتبری در ونیز ناپدید میشوند. کارکنان بر این باورند که یک محقق آمریکایی آنها را دزدیده است. اما برونتی عقیده دارد که او به تنهایی نمیتوانسته این کار را کرده باشد. در بازجویی از برخی مراجعان مرموز کتابخانه، برونتی به دام رازهای شوم بازارسیاه کتابهای عتیقه میافتد و وقتی پرونده وارد مرحله تازهای میشود، او چارهای جز زیرو کردن صفحاتی از گذشته برای برملا کردن حقیقتی مخوف ندارد:
«دوتورسا کنار دستهٔ اول کتابها ایستاد. کتاب رویی را برداشت و بازش کرد. برونتی نزدیکتر رفت و صفحهٔ سفید اول کتاب را دید. بعد دوتورسا کتاب را ورق زد و او سمت راست، چشمش به صفحهٔ عنوان افتاد. صفحهٔ پیشگفتار که حالا سر جایش نبود، به شکل باریکهای سربههوا خودنمایی میکرد. هرچند که این تکهکاغذ کوچک به هرچیزی به جز زخم و جراحت شباهت داشت، برونتی بیاختیار با خودش فکر کرد کتاب درد کشیده است.»
در داستانهای لئون چیز زیادی از کشتوکشتار دیده نمیشود. تا وقتی که برونتی برسد، صحنهٔ جرم با نوارهای زردرنگ محصور شده است. خودش میگوید: «دراین باره ارسطویی فکر میکنم. خون و خونریزیها پشت پرده انجام میگیرند و بعد فرستادهای برای توضیحشان وارد عمل میشود.»