-
شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۱۱ ب.ظ
-
۷۰۷
معرفی کتاب ستارهبخش
ستاره بخش یا بخشنده ستارهها رمان جدید جوجو مویز، نویسنده پرطرفدار انگلیسی است. مویز این رمان را براساس یک داستان واقعی نوشته است. این اثر در سال ۲۰۱۹ نامزد بهترین رمان سال به انتخاب کاربران گودریدز شده است.
خلاصه کتاب ستارهبخش
داستان در زمان فشارهای اقتصادی امریکا و در ایالت کنتاکی میگذرد و روایت گروهی از زنان جوانی است که متفاوت فکر میکنند و در تلاشند تا روزمرگیهای زندگی را کناری بزنند و دانش و بینشی تازه همراه با قدرت و امید برای مردم جامعهشان بیاورند.
قهرمانان این کتاب ۵ زن هستند که به اندازه شخصیت لو کلارک در کتاب من پیش از تو، میتوانند دوستداشتنی باشند.
قرار است از این رمان اقتباسی سینمایی به کارگردانی اول پارکر ساخته شود.
خواندن کتاب ستارهبخش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به آثار جوجو مویز و رمان خوانان از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
درباره جوجو مویز
جوجو مویز نویسنده میانسال انگلیسی پیش از این که داستان بنویسد روزنامهنگار بود. او از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمانهای عاشقانه رو آورد.
مویز دو بار برنده جایزه سال رمان عاشقانه شده است. اولین داستان مویز پناهبخش نام داشت اما او را در دنیا بیشتر با رمان من پیش از تو، پس از تو، آخرین نامه معشوق، و میوه خارجی میشناسند.
جملاتی از کتاب ستارهبخش
همهٔ کسانی که بیرون از فروشگاه یا درحالِ گذر از زیر سایهٔ درختان اوکالیپتوس بودند و با بادبزن خود را باد میزدند توافق داشتند که هوا برای ماه سپتامبر بهطرزی غیرعادی گرم است. سالن جلسه در بیلیویل مملو از بوی صابون قلیایی و عطر کهنه بود و همه در لباسهای مجلسی پوپلین، و کتوشلوارهای تابستانی بهتن در شلوغی تنگِ هم نشسته بودند. گرما حتی در دیوارهای چوبی هم نفوذ کرده بود و نالهٔ اعتراض و غیژغیژ چوبها نیز بلند شده بود. آلیس پشتسر بِنت در حرکت بود و بنت در امتداد ردیف صندلیهای پر به جلو میرفت. هر فرد که با آهی نیمهسرکوبشده از صندلی خود بلند میشد آلیس معذرت میخواست و میتوانست قسم بخورد گرمای بدنِ همه به او منتقل شد.
«خیلی معذرت میخوام. خیلی معذرت میخوام.»
بنت بالاخره به دو صندلیِ خالی رسید و آلیس که از شدتِ خجالت سرخ شده بود نشست و نگاههای چپچپِ اطرافیان را نادیده گرفت. بنت به یقهٔ کتِ خود نگاه کرد و غبارهای خیالیِ روی آن را پاک کرد و بعد متوجهِ دامنِ آلیس شد. زمزمه کرد: «لباست رو عوض نکردی؟»
«گفتی دیرمون شده.»
«منظورم این نبود که با لباس خونه بیای بیرون!»
آلیس تلاش کرده بود که پای کاتج بپزد و آنی را تشویق کند که غذایی غیراز غذاهای جنوبی سر میز بیاورد.
دانلود رایگان