-
شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۴۰ ق.ظ
-
۶۵۲
نقد و بررسی دانلود کتاب اتحادیهی ابلهان | اثری از جان کندی تول | ترجمه پیمان خاکساری
در دنیای امروز همهی ما به نوعی گرفتار دروغ و حماقت شدهایم، خیانت به یک امر عادی تبدیل شده است و انگار هیچکس هیچ تلاشی برای بهتر شدن اوضاع نمیکند؛ گویی این مسائل با زندگیمان گره خوردهاند و به مسائلی روزمره تبدیل شدهاند. جان کندی تول چنین جامعهای را به تصویر کشیده است، جایی که در آن هیچکس به دوروییها اعتراض نمیکند و باورهای غلط جای همهچیز را گرفتهاند. در کتاب اتحادیه ابلهان نویسنده ما را با شخصیتی معترض در چنین جامعهای آشنا میکند.
جان کندی تول؛ نویسندهای که پس از خودکشی به محبوبیت رسید
جان کندی تول (john kennedy toole)، نویسندهی سرشناس آمریکایی در سال 1937 در نیواورلئان متولد شد. مادرش معلم موسیقی و پدرش در کار فروش ماشین بود. تول در سن 17 سالگی موفق به دریافت بورسیهی دانشگاه کال هانتر نیویورک شد و در سن 22 سالگی استاد دانشگاه شد. او بسیار باهوش بود و در سن شانزده سالگی تحت تاثیر شخصیت مورد علاقهاش، «فلانری اوکانر» رمانی با نام «انجیل نئون» نوشت. «اوکانر» نویسندهی سرشناسی است که آثارش دربارهی شخصیتهایی با نقصهای رفتاری در جامعهاند. «انجیل نئون» بسیار تحسینبرانگیز بود و با داستانی ساده شروع میشد که بیشتر به یک دفتر خاطرات شباهت داشت، دفتری که سیر زندگی پسرکی را به خواننده نشان میداد و احساسات و عواطف مخاطب را بهشدت درگیر میکرد. جان کندی تول کتاب اتحادیه ابلهان را در سی سالگی نوشت اما پس از آنکه هیچ ناشری چاپ کتاب را نپذیرفت، در سن سیودو سالگی خودکشی کرد. قبل از آنکه توجه مخاطب به محتوا و داستان کتاب جلب شود، دانستن سرگذشت نویسنده، خواننده را شگفتزده میکند. در سال 1980، یازده سال بعد از مرگ جان کندی تول، کتاب اتحادیه ابلهان توسط دانشگاه لوئیزیانا منتشر شد و بسیاری از منتقدان را تحت تاثیر قرار داد.
رمان اتحادیه ابلهان؛ نقدی بر جامعهای خاموش
کتاب اتحادیه ابلهان جامعهای پوچ و سرشار از باورهای غلط را ترسیم میکند که افراد جامعه به شکلی بیمارگونه در حماقت و جهل دستوپا میزنند و در برابر تمام اتفاقات سکوت میکنند. جان کندی تول در این کتاب پسری جوان را به تصویر میکشد که در چنین جامعهی منفعل و خاموشی، نسبت به همه چیز اعتراض میکند و با روحیهای آرمانگرا سعی دارد مقابل نابههنجاریهای موجود بایستد. داستانی در ژانر کمدیِ سیاه که رفتار قهرمانِ داستان، ایگنیشس به گونهایست که انگار به این دنیا تعلق ندارد.
رمان اتحادیه ابلهان پر از موقعیتها و گفتوگوهای طنزی است که بارها خواننده را از ته دل میخنداند اما در پس آن واقعیتی تلخ پنهان شده است. این کتاب بیست شخصیت دارد که هرکدام به نوعی در جهل و نادانی گرفتار شدهاند و زیر بار اشتباهات خود نمیروند، تول در این کتاب آنقدر خوب به شخصیتها پرداخته است که هرکدام تا مدت زیادی در ذهن میمانند. در این کتاب تضادهایی پررنگ بین جامعهی حاکم و افکار ایگنیشس وجود دارد که شخصیتهای داستان را در موقعیتهای ابزورد یا کمدیِ پوچ قرار میدهد. ایگنیشس جامعهای که در آن زندگی میکند را متظاهر و دو رو میداند و علت بیزاریاش از جامعه همین است. این درحالیست که در شخصیت ایگنیشس هم تفاقضهایی دیده میشود؛ پسری که خود را منجی میداند اما گرفتار انفعال، بیتفاوتی، بیکاری و تنبلی شده است. او کار نمیکند و تمام وقت خود را در خانه و درگیر افکار شخصی خودش است. دلیلی که نمیتواند مثل انسانهای عادی کار کند رکگویی و انتقاد بیش از حد اوست. این رکگویی به حدی زیاد است که هیچکس با او معاشرت نمیکند.
طنز اصلی اثر تنها در جملات شخصیت ایگنیشس دیده نمیشود، بلکه در رفتارهای عجیب و غریب شخصیتهای دیگر رمان هم وجود دارد، آن چیزی که در درجه اول ایگنیشس را یک شخصیت خندهدار معرفی میکند، ادبیات خاص اوست که با ادبیات محاورهای که دیگران از آن استفاده میکنند متفاوت است. او فرهنگ مشترک تمام افراد جامعه را مسخره میکند و آگاهانه در تلاش است تا این فرهنگ را از بین ببرد. هیچکس ایگنیشس را درک نمیکند به جز همکلاسی دوران دانشگاهش؛ تنها کسی که برای نجات او از وضعیتی که به آن دچار شده اقدام میکند.
کتاب اتحادیه ابلهان از دید مردم و منتقدین
بسیاری از منتقدان ادبی معتقدند ایگنیشس، «دن کیشوتِ» زمانهی خود است. «دن کیشوت» کتابی از یک نویسندهی اسپانیایی به نام «میگل سروانتس ساآودرا» است که مخاطب را با زندگی فردی که دچار توهم شده آشنا میکند. او درگیر آثار ممنوعه شده و خود را به جای شخصیتهای ممنوعهی داخل کتابها میگذارد و برای خود دشمنانی فرضی تصور میکند. «دن کیشوت» یک قهرمان خیالیست که خود را شکستناپذیر میداند ولی بسیار بیدست و پا و نادان است. ایگنیشس هم خود را قهرمان میداند و دیگران را تحقیر میکند ولی با توهمات خود زندگی میکند و هیچ کار مفیدی انجام نمیدهد؛ به همین دلیل بسیاری این دو شخصیت را شبیه میدانند.
رمان اتحادیه ابلهان از لحاظ محبوبیت با کتاب «ناتور دشت» نوشتهی «جروم دیوید سلینجر» مقایسه شده است. در «ناتوردشت» شخصیت اصلی، پسری آشوبگر و عصبی است که سعی در تغییر محیط پیرامون خود دارد، درست مانند شخصیت اصلی رمان اتحادیه ابلهان!
«جان آنتونی برجس ویلسون»، داستان نویس، منتقد ادبی و آهنگساز بریتانیایی دربارهی اتحادیه ابلهان نوشته است: «حرف آخر، یک کمدی حماسی، کتاب نیست، بهمنی غران است.» روزنامهی واشنگتن پست، بزرگترین روزنامهی شهر واشنگتن بعد از انتشار این کتاب نوشت: «یکی از خندهدارترین کتابهایی که تا به حال نوشته شده، آنقدر میخندید که دلتان درد میآید و اشک از چشمانتان سرازیر میشود.»
جوایز ادبی کتاب اتحادیه ابلهان
کتاب اتحادیه ابلهان جایزهی پولیتزر ۱۹۸۱ را بعد از مرگ نویسندهاش از آن خود کرد. این جایزه، معتبرترین افتخار در زمینهی روزنامهنگاری در آمریکاست. جایزه ی پولیتزر (pulitzer prize) از سال 1917 با نظارت دانشگاه کلمبیا به افراد برتر در حوزههای ادبیات، روزنامهنگاری و موسیقی اهدا میشود.
اتحادیه ابلهان در سال 2005، مطابق نظرسنجی مجلهی تایم از نویسندگان آمریکایی به عنوان یکی از بهترین کتابهای ادبی آمریکا در 25 سال اخیر معرفی شد.
تنها برگردان فارسی کتاب اتحادیه ابلهان
اولین و تنها برگردان فارسی کتاب اتحادیه ابلهان، ترجمهی جامع و کامل «پیمان خاکسار» است که در سال توسط «نشر چشمه» منتشر شد. این ترجمه توانست در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان در سال 1391 رتبهی اول را بهدست آورد.
«پیمان خاکسار» در دانشگاه، سینما خواند و مدت زیادی کتابهایی که هنوز به فارسی ترجمه نشده بودند را میخواند و به دیگران معرفی میکرد. اولین ترجمهی «خاکسار» برگزیدهای از اشعار «چارلز بوکفسکی» و اولین رمانی که ترجمه کرد، کتاب «عامه پسند» از همان نویسنده است. «پیمان خاکسار» در مقدمهی کتاب اتحادیه ابلهان، طوری از اثر تعریف کرده که اغراقآمیز بهنظر میآید. اما با خواندن کتاب این حس به کلی تغییر میکند و ممکن است خواننده، شیفتهی شخصیت عجیب ایگنیشس شود. او دربارهی شخصیت اصلی کتاب نوشته است: «تمام مدتی که مشغول ترجمه این کتاب بودم با ایگنیشس زندگی کردم. به کارهایش خندیدم، نگرانش شدم، از او متنفر شدم و بالاخره نتیجهی این تجربهی غریب این شد که او را چون برادرم دوست بدارم.»
علاقهمندان به ژانر کمدیِ سیاه و کتاب اتحادیه ابلهان میتوانند نسخهی پی دی اف (pdf) این اثر ادبی را در قالب کتاب الکترونیکی در سایت فیدیبو خرید و دانلود کنند.
در بخشی از کتاب اتحادیه ابلهان میخوانیم
ایگنیشس فریاد میکشید: باید با شهردار تماس بگیرم.
صدایی از میان جمعیت گفت: دست از سر این پسر بردارین.
پیر مردی اضافه کرد: برین رقاصای خیابون بربن رو بگیرین. اون بچه خوبیه منتظر مادرشه.
ایگنیشس مغرورانه گفت: ممنونم امیدوارم همهی شما به این بی عدالتی شهادت بدین.
پلیس با اعتماد به نفسی که لحظه به لحظه کمتر میشد به ایگنیشس گفت: باید با من بیای، جمعیت داشت در هم گره میخورد و هیچ افسر راهنمایی و رانندگی هم آن اطراف نبود. میریم کلانتری.
دیگه گار به جایی رسیده که حتی یه پسر خوب هم نمیتونه بیرون فروشگاه منتظر مادرش بایسته، دوباره پیر مرد بود.
این شهر تا حالا این جوری نشده بود، کار کمونیستاس.
پلیس در همان حال که از تازیانههای سیم عود جاخالی میداد خطاب به پیر مرد گفت: به من گفتی کمونیست؟ تو رو هم میبرم. باید حواست باشه به کی میگی کمونیست.
پیر مرد فریاد زد: تو نمیتونی منو دستگیر کنی. من عضو باشگاه سالخوردگانی هستم که تحت نظر بخش سرگرمی نیواورلینز اداره میشه.
زنی جیغ کشید: این پیر مردو ول کن پلیس کثیف، اون دیگه الان نوه نتیجه داره.
پیر مرد گفت: بله که دارم. شش تا نوه دارم که همهشون هم پیش خواهرای مقدس درس میخونن. خیلی هم باهوشن.
ایگنیشس مادرش را دید که آرام از فروشگاه بیرون میآمد، جوری جعبههای شیرینی را دست گرفته بود که انگار به جای شیرینی پر از سنگ هستند.
داد زد: دیر رسیدی مادر، دستگیر شدم.
| اثری از جان کندی تول | ترجمه پیمان خاکساری
دانلود